یادم هست که در دوران کودکی، چندسالی بحث کتک خوردن دانش آموزان از معلمان موضوع محافل بود. آن زمان، کسی تلفن همراه نداشت تا فیلمی بگیرد، چه برسد به آن که آن فیلم به هزاران نفر نیز مخابره شود. اگر کشیدهای زده میشد، تنها بچههای همان کلاس آن را مشاهده میکردند و صدای آن حتی به گوش کلاس کناری هم نمیرسید. اما امروزه به لطف فناوری ارتباطات، صدای سیلی خیلی بلندتر از قبل شده است و دیگر نقل و قسم شاهدان، نتیجه پزشکی قانونی، شکایت والدین، نظر کارشناسان و مدیران وزارت آموزش و پرورش و امثالهم برای بررسی لازم نیست؛ همه این موارد کوتاه شده و حکم فورا صادر میشود. امروز اگر کسی سیلی بزند یا سیلی بخورد، صدای آن میتواند جماعتی را متاثر کند. در هفته جاری نیز کشیدهای زده شده است.
وطن، مادر ماست!
بنده نه جامعهشناسم، نه سیاستمدار، و نه به معنی واقعی کلمه دانشجو؛ فقط دوست دارم درباره مفهومی حرف بزنم که نمیتوانم به آن فکر نکنم، در جست و جویش نباشم و آن را ندید بگیرم؛ مفهومی که به هیچ چیز شبیه نیست و هیچ تعریف یکتایی از آن وجود ندارد. شاید هم مفهومی پوچ باشد و هیچ معنایی نداشته باشد. هر تلاشی که در طول این سالها برای تعریف کردن آن و دیدن ابعاد وجودیش کردهام فقط به بی راهه منتهی شدهاند؛ چون به آن تعریف ایمان قلبی نداشتم. مطمئنم هر تعریفی که آن را برگزینم، باعث خواهد شد تا مسیر متفاوتی را در زندگیم پیش گیرم. شاید دلیلش این باشد که تعریف این مفهوم به هویت من رنگ متفاوتی میبخشد. این فقط بحث من نخواهد بود، مفهومی است که با شما، خانواده شما، دوستان شما، گذشتگان شما، سازمان شما، منطقه شما، کشور شما، همسایگان شما، گذشتگان شما و آیندگان شما سروکار دارد. اما همه ما ناچاریم از میان تعاریف مختلف که خود اختیار می کنیم، یکی را برگزینیم؛ حتی اگر به آن فکر نکنیم، بازهم درباره آن تصمیمی گرفتهایم. این مفهوم، چیزی نیست جز «وطن»!
تمامیت خواه، خصیصه مشترک ما ایرانیان
وقتی که برای اولین بار تبلیغ «بایا» یا همان «شبکه هوشمند خرید و فروش کالا و خدمات در کشور» را دیدم، یاد عناوین رساله دوستانی افتادم که درنظرداشتند با یک پایان نامه کل موانع توسعه ایران، یا کل فساد و یا کل اقتصاد و دموکراسی در ایران را متحول کنند!
محک زنی یا بنچمارک
محک زنی یا بنچمارک و یا به طور دقیقتر بنچمارکینگ، یک روش نظام مند برای ارزیابی و جست وجو جهت یافتن بهترین عملکرد در فرایندها و فعالیت های سازمانی است. محک زنی برای تعیین و مقایسه میزان عملکرد یک واحد تجاری، بخش یا تیم، سازمان یا شرکت در مقایسه با سایر واحدها، بخشها و سازمان های مشابه بسیار مفید است. محک زنی، درواقع یک نقطه مرجع برای اندازه گیری است. محک زدن یک کسب و کار به فلسفه کایزن و تفکر درباره مزیت رقابتی مرتبط است.
چرخه دمینگ یا مدل PDSA
چرخه دمینگ (Deming) یا PDSA، مدلی برای بهبود مستمر در کیفیت است. این مدل شامل یک توالی چهار مرحلهای به صورت منطقی و تکرارشونده جهت بهبود و یادگیری مداوم است. این چهار مرحله عبارتند از: برنامه ریزی (PLAN)، اجرا (DO)، مطالعه یا بررسی (STUDY/CHECK) و اقدام (ACT) است. این مدل همچنین به چرخه PDCA یا مارپیچ بهبود مستمر نیز شهره است. اصل چرخه PDCA به دهه ۱۹۲۰ و به کار متخصص برجسته آمار، آقای والتر شوارت برمیگردد.
۶ اصل برای اثرگذاری در دیگران
پروفسور رابرت چالدینی در کتاب خود با عنوان «اثرگذاری: روانشانسی متقاعد کردن» در سال ۲۰۰۷ شش اصلی را که حاکم بر چگونگی تاثیر گذاری بر دیگران را هستند را بیان میکند و آنها را شش سلاح یا قانون تاثیرگذاری نامیده است.
راهبرد اقیانوس آبی
چان کیم و رنه مابورنیا به شرکتها پیشنهاد میکنند که به جای آن که در فضای صنعت موجود، با دیگران رقابت کرده یا تلاش کنند تا مشتریان آنها را بربایند (که به آن راهبرد (استراتژی) خونین یا اقیانوس قرمز میگویند)، فضای بازار بدون رقابتی را توسعه دهند که در آنجا رقابت با دیگران کاملا بیمعنا است. آنها نام این راهبرد را راهبرد اقیانوس آبی نامیدند.